Login to make your Collection, Create Playlists and Favourite Songs

Login / Register
کشتگان راه آزادی
کشتگان راه آزادی

کشتگان راه آزادی

00:00:19
Report
رادیو ناداستانفصل دوم: زندگیاپیزود پانزده: کشتگان راه آزادینوشته‌ی: محمدمهدی شریف‌کاشانیصدای: امیر اثباتی|گویی در گذر عمرها مردم عادی، روشنفکران، علمای دینی، و آزادی‌خواهان همگی به نتیجه‌ی واحدی رسیده بودند و دوای دردِ بی‌درمان اوضاع فروپاشیده‌ی جامعه را توافق بر سرِ یک کلمه می‌دانستند: قانون. قانونی که اگر نه مستقیما دستِ مردم را باز کند، دست‌کم به‌واسطه دستِ پادشاه خودکامه را تا حدودی ببندد. همین آگاهی نقطه‌ی آغاز عزیمتی در ایران و ایرانیان شد که دیگر هیچ‌گاه به‌صورت مطلق باز نایستاد. مردم به این «آگاهی» رسیدند که حق و حقوقی دارند و این حق و حقوق در گروِ حد و حدودِ پادشاه است. تا قانونِ «چه فرمانِ یزدان، چه فرمانِ شاه» حکمرانی می‌کند و دستِ شاه برای هر کاری باز است، نه اقتصاد شکوفا می‌شود، نه فرهنگ می‌بالد، نه آحادِ جامعه روی خوشِ خوشبختی را خواهند دید. از سوی دیگر، شاهِ مستبد و اطرافیانش زنگِ خطر را به‌وضوح شنیده بودند و حاضر نبودند به این حقیقت تن بدهند. کیست که بی‌حرفِ پس‌وپیش حاضر باشد اختیاراتِ فراقانونیِ بی‌حساب‌وکتاب را بدهد و خودش را به چارچوب قانونی حساب‌وکتاب‌دار محدود کند؟ وقتی هم که درنهایت مجلسی تشکیل شد و نمایندگانی از نخبه‌ی جامعه روی کار آمدند و قانونی نوشتند، اولین کسی که محکم پیش روی آنها ایستاد، دوباره همان شاهِ خودکامه بود. شاه می‌خواست مجلسیان دستورات و اوامرِ ملوکانه را قانون کنند و دست او را به‌صورت قانونی تا بی‌نهایت باز بگذراند! و چون چنین نشد، دستور داد و موافقت کرد مجلس و مجلسیان را به توپ ببندند. کاری بی‌نظیر در مقیاس تاریخ و جغرافیای جهان. متن زیر گزارشی است دستِ اول از نتایج شومِ این خودکامگی و ایستادن در برابر خواستِ ملت در آن روزهای سخت. گرچه بالاخره همان می‌شود که باید و مردم به حقِ طبیعی خودشان می‌رسند و روسیاهی به زغال می‌مانَد، اما در این مسیر دریغ عمرهایی‌اند که بی‌دلیل هدر می‌روند و خون‌هایی‌اند که ریخته می‌شوند. گرچه گویی درخت آزادی را تنها خونِ آزادی‌خواهان آبیاری می‌کند و از این مقدار گزیری نیست. در میان کُشته‌های این راه، یکی هم میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل بود که بعدها دهخدای بزرگ ـ که خودش به لطایف‌الحیل از این مهلکه جان به در برد و زنده ماند ـ در سوگش نوشت: یاد آر ز شمعِ مُرده یاد آر.|عوامل پادکستسردبیر: مهراوه فردوسیمدیر تولید: پریچهر باقریراوی: شهین نجف‌زادهموسیقی: شورا کریمیمدیر هنری: مرتضا آکوچکیانعکس و فیلم: بیژن اعرابیتدوین: شاهو زندیادیت و میکس: حمید محمدیضبط: استودیو بلپخش: مصطفی سهرابی|این قسمت رادیو ناداستان با حمایت «نشر کاربن» منتشر می‌شود. | +اینستاگرامناشر: فصلنامه «ناداستان» [+سایت | +اینستاگرام]Music:Homayoun Shajarian - Morgh E Sahar| Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
View more comments
View All Notifications